هوالحی

«قلیل یدوم خیرٌ من کثیر منقطع»

 

دوست عزیزی چندماه قبل من را دعوت به یک کار کوچک خیر اما روزانه کرد. یک قول و قرار رفاقتی. من هم با کمی کنجکاوی درخواستش را قبول کردم و شروع کردیم و اینجا بود که من متوجه فرآیند عادت‌سازی آگاهانه و هوشمندانه شدم، و البته برکات آن کار قلیل اما مداوم را در زندگی‌ام حس کردم.

اخیراً با هم قرار گذاشتیم که این فرآیند عادت‌سازی هوشمندانه را گسترش بدهیم و پیگیر یکدیگر هم باشیم.

 

چرا عادت‌سازی هوشمندانه؟

چون وقتی منِ فعلی می‌خواهد به منِ آرمانی نزدیک بشود باید عادت‌های منِ آرمانی را در خود ایجاد کند. باید بشود شبیه منِ آرمانی، با همان توانایی‌ها، با همان خلق نیکو، با همان عادت‌های خوب و ترک عادت‌های بد حتی اگر عامه‌پسند باشند. به صرفِ هدف‌گذاری و تعیین کارهایی که در کوتاه‌مدت باید انجام بشود، منِ آرمانی محقق نمی‌شود. بارها و بارها شده این کار را انجام بدهم و به نقطه‌ی مطلوب نرسم، حتی خیلی نزدیک به نقطه مطلوب هم نشوم.

جدا از انگیزه متعالی و اراده قوی، عادت‌ها خیلی مهم‌اند. عادت یعنی کاری که آن دشواری شروع را ندارد و ادامه دادنش راحت‌تر است. راستش ما جوان‌ها خیلی حال و حوصله‌ی عادت‌سازی نداریم، یک‌راست می‌خواهیم ساعت مطالعه‌ی آزادمان حداقل ۲ ساعت در روز باشد، علاوه بر درس‌های سنگین [ـِ در حال حاضر فیزیوپاتولوژی] به کارهای مختلفمان هم برسیم و ککمان هم نگزد. (راستی با توجه به تعریفی که بنده از عادت نوشتم، تصور کنید عادت ناسالم در بلندمدت چه بلایی بر سر روح و جسم ما می‌آورد. ترجیح می‌دهم تصورش هم نکنم!)

راستش این طور نمی‌شود، پیر می‌داند و نمی‌تواند و جوان نمی‌داند و می‌تواند. بیایید از تجربه راه‌رفته‌ها بهره بگیریم. از امیرالمومنین علیه‌السلام که عنوان متن را فرموده (اندکی که مداوم باشد بهتر است از بسیاری که منقطع باشد) تا درن هاردی که اثر مرکب را نوشته به‌نوعی بر عادت‌سازی هوشمندانه تأکید کرده‌اند. (منم دید خوبی نسبت به کتاب‌های انگیزشی-روان‌شناسی ندارم، به برکت دوست خوبم خلاصه‌ی اثر مرکب را خواندم و کمی نظرم تعدیل شد.)

 

راستش این متن را همزمان با جدی گرفتن عادت‌سازی هوشمندانه می‌نویسم، یعنی می‌خواهم اگر خدا بخواهد عادت‌هایی را شکل بدهم/حذف کنم؛ مثلاً بنا به دلایل مختلفی مطالعه‌ی آزادم خیلی کم شده و می‌خواهم آن را به حداقل ۲ ساعت در روز برسانم. برای شروع روزی ۲ ساعت می‌توانم بخوانم؟ تجربه این چند روز مقاومت در برابر شروع با مقدار کم نشان داده که خیر! همان ۱۵ دقیقه هم نتوانستم متمرکز باشم. پس این چهار روز یا یک هفته را با ۱۵ دقیقه مطالعه در روز آغاز می‌کنم تا ببینم چه می‌شود!

 

برای شروع کدام کتاب را می‌خوانم؟

راستش هم‌اکنون در صفحه‌ی گودریدزم ۱۷۶۳ کتاب در صف خواندن قرار داده‌ام! این کار را پنج شش سالی هست با کتاب‌های جالب انجام می‌دهم. طبق قاعده عقلی اولویت‌بندی در امور، به این نتیجه رسیدم که درست اندیشیدن و فهم صحیح نسبت به جهان و خود، شرط رستگاری انسان است. (شرط دیگر: عمل منطبق بر فهم صحیح نسبت به حقایق عالم) پس با یک کتاب در این زمینه به نام «آموزش عقائد» از مرحوم مصباح یزدی شروع می‌کنم و سعی می‌کنم اینجا گزارش مطالعه روزانه‌ام را قرار دهم. اگر لازم شد نقد یا حاشیه‌ای بر کتاب نیز می‌نویسم. 

 

پ.ن: محتاج دعای خیر شما هستم، خصوصاً در روزها و شب‌های ماه مبارک رمضان.

اللهم اجعل عواقب امورنا خیرا...